[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]

آتش عشق تو

Powerd by: Parsiblog ® team.
عاشقی(شنبه 87 مرداد 26 ساعت 12:6 عصر )

 

مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
با خیال چشم مستت از می و مستی گذشتم

دامن گلچین پر از گل بود از باغ حضورت
من چو باد صبح از آنجا با تهی دستی گذشتم

من از آن پیمان که با چشم تو بستم سال پیشین

گر تو عهد دوستی با دیگری بستی گذشتم

چون عقابی می زنم پر در شکوه بامدادان

من که با شهبال همت زین همه پستی گذشتم

پاکبازی همچو من در زندگی هرگز نبینی

مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
 

 (نظریادتون نره)


» فهیم مجیدی
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
گرازعشق
گفتم
عاشقی
عاشقی
عاشقی
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 116814 بازدید
بازدیدهای دیروز: 18674 بازدید
مجموع بازدیدها: 30611184 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

آتش عشق تو
فهیم مجیدی
سلام من فهیم مجیدی هستم به وبلاگ من خوش آمدیدمیگم
» پیوندهای روزانه «
» اشتراک در خبرنامه «
 
 عاشقی - آتش عشق تو
()
ساعت
del.icio.us digg newsvine furl Y! smarking segnalo
<< >>